سلام مهربون
فکرکنم خیلی وقته نیومده بودم اینجا باهات گپ بزنم خوب حالا اومدم ماهی رو هروقت از آب بگیری میمیره
میگم ها خداجونم دیدی چند وقته دارم تلاش میکنم خودم رو بازسازی کنم به نظرت طاقت میارم به نظرت ستونهای روحم اونقدر قطرش بزرگ هست که بتونه این خودسازی و تحمل کنه یا نه وسطش جا میزنم خودم که از همین الان از ترس اینکه کم بیارم دلم گرفته ولی دوست دارم چهارستون روحم و دلم رو یه ذره تقویت کنم البته یه ذره که چه عرض کنم فکرکنم هرچی ستونهام رو بیشتر کنم و استحکام رو ببرم بالا بهتر باشه چون خیلی سستم
مهربون من توهم تو این راه کمکم کن میدونم بدم اما دستم و بگیر نزار برم اون ته ته چاه که دیگه نتونم برگردم بالا هیچوقت دیر نیست وقتی تو طرف معامله باشی همه چی حله اونقدر بزرگی و بخشنده ای که نمیزاری معامله الکی الکی فسخ بشه پس یادت باشه حالا که خودم دارم یه تکونی میخورم و سعی میکنم تو هم از پشت هوام رو داشته باش شونه هام و سفت نگه دار که حست کنم که همیشه باهامی
که بازم میگم وقتی نیستی همه چیز و همه جا دلگیره
دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم که فقط خودت لایق دوست داشتنی و بس
میخوامت هوارتااااااااااااااااا